هلالی:
طیف آقای شیرازی می آیند و مداح مان را با پول می خرند
به عنوان بچههای هیأتیو حزب اللهی و مداحان و…، چطور باید با این شیعه انگلیسی مقابله کنیم. و آیا سابقه داشته که سراغ شما هم بیایند و بخواهند شما را جذب کنند؟
بله. خیلی به من نامه دادند. دقیقاً در برهههایی که برایم مشکل درست میشد، آدمهای عجیب و غریب به من احترام ویژه میگذاشتند. در برهههایی که از هزار سو به من حمله میشد، بهترین کلماتی که یک روحانی میتواند استفاده کند، به من میگفت. من نامههایشان را دارم. دقیقاً در برههای که صداوسیما، جلسات ما را سانسور میکند، آنها میگفتند اگر عنوان محفل بسیجیان را بردارید، ما برنامه شما را در شبکههایمان پخش میکنیم. ببینید چقدر زیرک هستند. و این در هیأتها بسیار است. هیأتها مشکل پول دارند، مشکل برگزاری جلسات دارند. برنامهای مثل مدافعان حرم کم نیست. روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) فکر نمیکنم جلسهای برگزار شود یا دسته عزاداری راه بیندازند.چون شب قبلش شب احیا است، روزه، گشنه، تشنه، شب قبلش هم عزاداری کردهاند و سینه زدهاند، چرا باید بیایند و دور هم جمع بشوند؟ برنامه مدافعان حرم که برگزار شد، فکر نمیکنم یک همچنین جمعیتی در روز عاشورا هم جمع بشوند. این نشان میدهد که مردم این دستگاه را دوست دارند. در همان موقع من برای پخش تیزر تبلیغات مراسم به صدا و سیما مراجعه کردم. حتی گفتیم اسم کسی را هم نزنید و صرفا مراسم را تبلیغ کنید. میخواستیم اصل کار دیده شود. همان را هم ممانعت کردند. این بچه بازیها چیست؟ گفتند چون اسم هیأتتان هیأتالرضاست و فلانی در آنجا میخواند، پخش نمیکنیم. ببینید در کجا گرفتاریم؟ نه اینکه این مشکل، مشکل من باشد، اکثر هیأتها این مشکل را دارند. باید یک جلسه بگذارند، پیشکسوتها بشینند و دو دقیقه هم به حرف جوانان گوش کنند. همان پیشکسوت توقع دارد جوان بیاید پای منبرش فقط گوش کند. خب شما که خودتان دلسوز دستگاهید، اینها جوانند و خام، شما که پیشکسوت هستید، یکبار جوانان را جمع کنید و بگویید شما صحبت کنید و من گوش کنم. آیا این کار شده است؟
در سخت ترین شرایط جوانها تلاش کردند. خیلی از کارها عالی بوده است. برخی از کارها هم اشتباه بوده است. مثلاً خود من کارهای اشتباه داشته ام. اما آن اشتباهات را بزرگ کردیم. جامعه آن را بزرگ نکرد. قشر مذهبی اشتباهات را بزرگ کرد و گفت وامصیبتا، و از کنار زیباییها با بیخیالی گذشتیم. هیچ تشویقی هم صورت نگرفت.
بچه هیأتیها چطور با جریان شیعه انگلیسی و شیرازیها مقابله کنند؟
تقویت نیروهای انقلابی و حزب اللهی.
تبیین بفرمایید.
ببینید، ۱۰ بار اگر شیعه انگلیسی بیاید که این جوانان دست از نظامشان بر نمیدارند. اصلاً ما را به این اسم میشناسند. از روز اول من همین ریش را داشتم تا روزی هم که بمیرم همین ریش را دارم. منظورم این است که ما را به عنوان یک بچه حزب اللهی میشناسند و این جریان هیچ وقت دست از آقایمان بر نمیداریم. این اعتقاد ماست. انقلابمان را دوست داریم.
رهبرمان را دوست داریم. شهیدانمان را دوست داریم. من ۱۰ سال شب جمعهها میرفتم بهشت زهرا(س) و با گلاب قبر شهید گمنام میشستم. مگر کسی به من جایزه میداد؟ مگر کسی از من عکس میگرفت؟ شبهای زیادی به مزار شهدای شهرک محلاتی میروم. زمان تشییع شان هم، خودم آنجا مداحی کردم. شبهای زیادی با موتور سر خاک شهدا میرفتیم. ما که از این دستگاه جدا نمیشویم. چقدر به ما بیمحبتی کردند. چقدر تیکه انداختند، چقدر کتکم زدند. چقدر پیشنهادهای خوبی داشتیم برای عوض کردن راهمان. اما عقایدمان را دوست داشتیم و به پای آن ایستاده ایم. من دوکوهه را با هیچ چیز عوض نمیکنم. چه روزهایی بود که هیچکس در دوکوهه نبود، با دوستانم به آنجا میرفتم. آنجا را دوست دارم. این محیطها بهترین خاطراتم را برایم زنده میکند.
ولی یک سری افرادی که وارد این دستگاه شدهاند و میتوانیم جذبشان کنیم، وقتی به آنها رسیدگی نمیشود و اهمیتی به آنها داده نمیشود، مطمئن باشید شیعه انگلیسی به سراغش میآید و از وسط راه او را میبرند و در تهران نیروسازی میکنند. هنگامی که رفت و به نیروی او تبدیل شد، ما تازه یادمان میافتد برویم او را بکوبیم. ضررش هم به دستگاه امام حسین(ع) وارد میشود. من میگویم همان اولی که میخواهند بیایند این جوان را ببرند، باید به او توجه کرد. با این جوان بشینیم. با او حرف بزنیم. این جوان به اسم امام حسین(ع) آمده و عاشق اربابش است. وگرنه کسب و کار زیاد است. الان که همه چیز فراهم است. میتوانست در پارتیهای شبانه برود. اما از سر علاقه و عشق به هیأت آمده است. این هم از برکت امام حسین(ع) است. ما فکر نکنیم کار خاصی کرده ایم و تأثیر آنچنانی داریم. اینها همه از برکت علما و بزرگان دین ماست. ولی فکر نکنیم کار شاقی میکنیم. از قضا وظیفه مان را در حوزه فرهنگی به درستی انجام ندادیم. از ته آن هم شیعه انگلیسی که هیچی، بدتر از آن هم باید در بیاید. چون مواظب کارهایمان نیستیم. ما هوای جوان هایمان را نداریم